سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آموزش راهنمایی شهرستان فلاورجان
  • کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( جمعه 89/8/7 :: ساعت 9:35 صبح)

    با عرض سلام و ادب و احترام


    اولین روز کاری مدارس در سال 1389 بر تمامی همکاران عزیز  مبارک باد .


     


    امیدواریم امسال در کنار کار و همت مضاعفی که از خود نشان می دهید سالی سرشار از برکت و موفقیت داشته باشید . انشالله


    یکی از قدیمیترین شیوه های ایجاد ارتباط موثر را "میلتون اریکسون" ارائه داده است، او مشهورترین پزشک متخصص هیپتونیزم بود و می توانست بر مقاوم ترین بیمارانی که سایر روان درمانگرها توان خواب کردن آنان را نداشتند غلبه کند. روش مورد استفاده " اریکسون" را "همگام شدن" نامیده اند.


    در این مضمون برای همگام شدن با بیمار در موضع او قرار میگیرید و تا حدی که موافق هستید با او هم رای و همصدا میشوید. همگام شدن روش ویژه ای برای برقراری ارتباط موثر با اشخاص است. در این روش با جلب دوستی دیگران به آنان کمک می کنید.


    همگام شدن با دیگران روشهای مختلفی دارد. می توانید با روحیه، با زبان بدن و انگاره های سخن وری او(لحن صدا و بلندی و کوتاهی آن و کلمات و عبارات و تصاویری که شخص از آن استفاده می کند)و یا باورها و اعتقادات اشخاص همگام شوید. هرچه دامنه درک و رفتار شما وسیعتر باشد، ساده تر می توانید با انواع طرز رفتار دیگران و یا انواع تیپهای شخصیتی آنان کنار بیایید. با روحیه دیگران همراه شوید هر کس با هر روحیه ای خواهان معاشرت و همراهی است. درست به همان گونه که که اشخاص بیکار و ناباب، دوستانی هم طراز خود انتخاب می کنند،اشخاص مشتاق و بشاش هم می خواهند با اشخاصی مانند خود معاشرت کنند.


    درحالیکه بعضی ها وقتی صبح از خواب برمیخیزند کاملا مطیع و مقهور هستند، گروه دیگری، برعکس و نقطه مقابل گروه نخست هستند و وقتی از خواب برمی خیزند کاملا بیدار و گوش به زنگ هستند.


    دنیا لزوما به طور یکسان میان این دو گروه تقسیم نشده است. اما اگر روزی با چشمان کاملا باز سرکار بیایید و با همکار خود که هنوز خواب را در چشمان پف کرده اش احساس می کنید، روبرو شوید و باید با او ارتباط برقرار کنید، بهتر است لحن صدای خود را با روحیه او تطبیق دهید.


    به همین شکل اگر شخصیت خونسردی هستید توصیه می شود راهی برای نیرو دادن به خویشتن بیابید. بی حالی و رخوت شما احتمالا با روحیه کسی که می خواهد برق چشمان شما را ببیند مطابقت نمی کند. "ویلیام جیمز" در این مورد می گوید:"به نظر می رسد که عمل از احساس شما تبعیت می کند. اما در واقع عمل و احساس دست در دست هم دارند. می توانیم با تنظیم عمل که بیشتر تحت کنترل ماست به طور غیر مستقیم احساس رانیز منظم و کنترل کنیم."


    او در ادامه مطلب می گوید:" بنابراین راه بشاش شدن این است که خندان بنشینید و با شور و شوق به اطراف خود نگاه کنید و طوری حرف بزنید و رفتار کنید که انگار کاملا بشاش هستید. اگر این طرز برخورد شما را شاداب نکرد، هیچ عامل دیگری نمی تواند چنین کاری کند و به عبارت دیگر اگر احساس خمودگی می کنید، خود را بشاش نشان دهید، دیری نمیگذرد که احساس بشاش بودن میکنید."


    اشخاص کسانی را دوست دارند که مانند خود آنها باشند. اگر شما پرحرارت باشید و بخواهید روی کسی که به مراتب از ذوق و شوق کمتری برخوردار است اثر بگذارید، باید از روشهای همگام شدن استفاده کنید. در این مورد زمانی را انتخاب کنید که که فرد مخاطبتان در وضعیت روحی و جسمی مناسبی قرار داشته باشدو در غیر اینصورت ممکن است نقطه نظر شما با مقاومت شدیدی روبرو شود که البته به معنای ضعیف بودن نقطه نظر شما نیست، بلکه ناراحتی مخاطب شما می تواند باعث بروز این مساله شده باشد.


    اهمیت همگام شدن را می توان اینگونه تعریف کرد:"وقتی شما با کسی همگام می شوید در واقع به او می گویی، من مثل تو هستم و می توانی روی من حساب کنی."


    همگام شدن راهی برای ایجاد اعتماد و اطمینان در طرف مقابل است. البته راههای دیگری نیز برای کسب اعتبار و جلب نظر موافق مخاطب وجود دارد، از جمله می توان به استفاده از زبان و کلام مناسب اشاره کرد.


    همگام شدن روش فوق العاده مفیدی بوده که در مورد هر رویارویی و گفت و گویی مصداق دارد.همگام شدن با روحیه یا رفتار دیگران همیشه ساده نیست. اما دست کم می توانید در حد رفتار دیگران ظاهر شوید. پدیده ای که با آن روبرو هستیم این است که وقتی با کسی همگام می شوید، در قدم بعدی، او همگام با شما شده است. یکی از بهترین راههای تغییر رفتار دیگران این است که ابتدا خود را با یک یا جند جنبه از رفتار او همگام نمایید وبعد خود را تغییر دهید. اگر شما شخصیت غیرقابل انعطافی برای خود برنامه ریزی کرده باشید، از انعطاف لازم برای اینکه در سطح دیگران ظاهر شوید برخوردار نخواهید بود. اما اگر دامنه روحیه شما از مخاطبتان متغیرتر و انطباق پذیرتر باشد، نه تنها می توانید خود را در سطح او قرار دهید و رابطه مؤثر ایجاد کنید، بلکه می توانید آنها را در جهتی جدید که مورد نظر شماست به حرکت درآورید. اگر در سطح دیگران ظاهر شوید آنها براساس راهنمایی و هدایت شما حرکت خواهند کرد.


     


     




  • کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( جمعه 89/8/7 :: ساعت 9:35 صبح)

    شاید این درسی از تاریخ باشد اما هنوز هیچ معلم تاریخی پیدا نشده که توضیح منطقی برایش پیدا کند.



    بین زندگی و مرگ دو رئیس جمهور اسبق آمریکا، یعنی "آبرهام لینکلن" و "جان اف کندی" شباهت هایی وجود دارد که بسیار بسیار عجیب است.
    البته شاید معنا و مفهومی نداشته باشد ولی ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده.
    شنیدن این وجه تشابهات خالی از لطف نیست ...



    1. آبرهام لینکلن، در سال 1846 به کنگره امریکا راه یافت و جان اف کندی صدسال بعد یعنی در 1946 !



    2. لینکلن، در سال 1860 رئیس جمهور امریکا شد و کندی صد سال بعد یعنی در 1960 !



    3. هردو رئیس جمهور بر حقوق مدنی تاکید داشتند!



    4. هردو رئیس جمهور پس از ورود به کاخ سفید فرزندی را از دست دادند !



    5. هردو رئیس جمهور در یک روز جمعه و به ضرب گلوله به سرشان کشته شدند !



    6. منشی لینکلن، "کندی" نام داشت و منشی کندی، "لینکلن" !



    7. هردو رئیس جمهور به دست فردی از جنوب آمریکا کشته شدند !



    8. هردو رئیس جمهور جانشینی بنام "جانسون" داشتند، "اندرو جانسون" که جانشین لینکلن شد در 1808 به دنیا آمده بود و "لیندون جانسون" که برجای کندی تکیه زد در صد سال بعد یعنی 1908 !



    9. قاتل لینکلن، "جان ویلکس بوث" و متولد 1839 بود در حالیکه قاتل کندی، "لی هاروی اسوالد" متولد صدسال بعد بود یعنی 1939 !



    10.هردو قاتل اسمی سه بخشی داشتند و هر اسم از 15 حرف تشکیل شده بود !



    11.لینکلن در تئاتری بنام "فورد" به قتل رسید و کندی در اتوموبیلی بنام "لینکلن" که توسط کارخانه فورد ساخته شده بود !



    12.لینکلن در یک تئاتر کشته شد وقاتلش پس از فرار، خود را در انباری مخفی کرد، کندی از انباری هدف گلوله قرار گرفت و قاتلش پس از فرار در یک تئاتر پنهان شد !



    13."بوث" و "اسوالد" هردو قبل از محاکمه کشته شدند !



    14."لینکلن"، یک هفته پیش از مرگش در شهر "مونرو" در "ایالت مریلند" بسر میبرد و "کندی"، اوقات خود را با هنرپیشه ای بنام "مارلین مونرو" می گذراند !!




  • کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( جمعه 89/8/7 :: ساعت 9:35 صبح)



    محبوبیت از جمله صفاتی است که معمولا اکثر انسان‌ها آرزویش را دارند. بعضی‌ها ذاتا خصوصیاتی  دارند که از آنها آدمی محبوب و دوست داشتنی می‌سازد ولی می‌توان با رعایت نکاتی خاص هم به فردی محبوب تبدیل شد. انسان‌های دوست داشتنی و محبوب ویژگی‌های متین وزیبایی دارند از جمله :


    - شنونده خوبی هستند. خیلی‌ها هنگام دلتنگی یا  بروز مشکل دوست دارند با آنها درد دل کنند و مسائل  خود را با آنها در میان بگذارند.


    - همیشه سعی می‌کنند طرف حق را بگیرند‌.


    - شوخ‌طبع و بشاش هستند اما نه به قیمت تحقیر کسی یا رنجش خاطری.


    - به اطرافیان انرژی مثبت منتقل می‌کنند؛ کمتر ازناامیدی حرف می‌زنند و نسبت به همه چیز دیدی مثبت و پر انرژی دارند.


    - در حد امکان سخاوتمند و بخشنده‌اند و این کار  آنها را راضی و شاد می‌کند.


    - دروغ نمی‌گویند. دروغگو هیچ‌گاه محبوب نمی‌تواند باشد.


    - نامرتب و ژولیده نیستند. برعکس، آراسته و تمیزند.


    - گره‌گشا و دست به خیرند.


    - غرور بی‌جا ندارند؛ فروتنند و در سلام کردن پیشی  می‌گیرند.


    - بخیل و حسود نیستند. آنها به حدی دوست داشتنی‌اند که کمبودی در خود حس نمی‌کنند که به خاطرش حسد بورزند.


    - کمتر عصبانی می‌شوند و دارای منطقی قوی و استوارند.


    - رازدارند و به راحتی می‌شود به آنها اعتماد کرد.


    - کمتر اخمو هستند و برعکس وقتی با آنها رو به رو می‌شوی معمولا تبسمی دوست‌داشتنی بر لب دارند.


    - قوی و استوار و با اعتماد به نفسند و ایمانی  راسخ و نفوذناپذیر دارند.


    تلاش کنیم با دوری کردن از صفاتی همچون دروغگویی،بخل وحسد،کبر و غرور، ایراد تهمت و افترا ،در راستای بهداشت روانی خود و دیگران گامی هر چند کوچک برداریم.




  • کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( جمعه 89/8/7 :: ساعت 9:35 صبح)

    معلمان خوب :


    ـ هدف دارند
    ـ منتظر موفقیت همه دانش آموزان هستند
    ـ تحمل ابهام را دارند
    ـ برای ارضای نیازهای بچه ها تمایل به تغییر و هماهنگی دارند
    ـ به کارشان فکر می کنند
    ـ از مدلهای مختلف یاد می گیرند
    ـ از کار و شاگردانشان لذت می برند


     


     


     ? معلمان خوب هدف دارند


    شما نمی توانید به معنای کلی خوب باشید، بلکه باید در چیزی یا کاری خوب باشید. به عنوان معلم معنایش این است که بدانید دانش آموزانتان چه انتظاری دارند، و برای رسیدن به این انتظارات برنامه ریزی کنید، شما هم درباره آنچه در کلاستان رخ می دهد، بر پایه اهدافی که می خواهید به آنها برسید، انتظاراتی دارید. اگر می خواهید بچه ها را برای اشتغال آماده کنید، از آنها وقت شناسی و توجه خوب انتظار دارید. اگر در یک کلاس کنکور تدریس می کنید، به توضیح شکل تست و کمک به بهبود مهارتهای امتحان دادن بچه ها وقت می گذرانید و اگر می خواهید شاگردانتان در خواندن کتاب بهتر و جدی تر بشوند باید در کلاس وقتی برای خواندن و منابع و کتابهای لازم اختصاص بدهید.



    ? معلمان خوب منتظر موفقیت همه دانش آموزان هستند


    این پارادوکس بزرگ تدریس است. اگر ما خودارزیابی مان را کاملاً بر پایه موفقیت شاگردانمان قرار بدهیم، حتماً ناامید خواهیم شد. در همه سطوح، به خصوص در آموزش بزرگسالان، فاکتورهای زیادی در زندگی دانش آموزان وجود دارد که نمی گذارد معلم موفقیت همه را تضمین کند. در عین حال، اگر ما با دیدگاهی جبری، دانش آموزانمان را به رفتار "دست من که نیست" واگذار کنیم، بچه ها بی تعهدی ما را حس می کنند و ناامید می شوند. ولی ما می توانیم با یک سوال ساده محیط شادی را درست کنیم: آیا من همه کارهایی را که می توانستم در این کلاس، در این زمان، برای رسیدن به نیازهای همه بچه ها، برای رسیدن به همه موفقیت ممکن انجام بدهم، انجام داده ام؟ تا وقتی می توانید بگویید "بله" ، شما محیط موفقیت را فراهم کرده اید.

    ? معلمان خوب می توانند با ابهام کنار بیایند

    یکی از بزرگترین چالش های تدریس از نبود بازخورد آنی و دقیق سرچشمه می گیرد. دانش آموزی که امروز در حال سر تکان دادن و زیرلب زمزمه کردن درس جبر از کلاس می رود، ممکن است فردا بگوید که موفقیت عالی ای در ریاضی به دست آورده و از درس دیروزتان تشکر کند. راهی برای پیش بینی دقیق نتایج بلند مدت کارمان وجود ندارد. اما گر ما در انتخاب استراتژی و محتوا هدف داشته باشد، و سعی در موفقیت همه دانش آموزان بکنیم کمتر دچار غافلگیری خواهیم شد و به جای آن، روی چیزهایی که می توانیم کنترل کنیم تمرکز خواهیم کرد و اعتماد خواهیم داشت که آمادگی با فکر و تأمل احتمالاً نتایج خوبی خواهد داشت نه نتایج بد.

    ? معلمان خوب برای رسیدن به نیازهای بچه ها تغییر می کنند و منطبق می شوند

    آیا واقعاً می توانیم ادعا کنیم در کلاس جغرافی درس داده ایم، در حالیکه هیچ کس مفاهیم تدریس ما را نفهمیده است؟ اگر هیچ کدام از دانش آموزانمان بیرون از کلاس کتاب به دست نگیرد، آیا ما واقعاً به آنها خواننده خوب بودن را آموخته ایم؟ ما اغلب به این جنبه ها فکر نمی کنیم اما آنها در قلب تدریس مؤثر جا دارند. یک طرح درس عالی و یک درس عالی دو موضوع کلاً متفاوت هستند؛ وقتی یکی از آنها در پی دیگری اتفاق می افتد خیلی خوب است، اما همه می دانیم که این اتفاق هر روزی نیست. ما به بچه ها درس می دهیم که یاد بگیرند و وقتی یاد نمی گیرند، باید استراتژی های تازه ایجاد کنیم، به راه های تازه فکر کنیم، و کلاً هر کاری که بتوانیم برای زنده کردن فرآیند یادگیری انجام دهیم. داشتن متدولوژی خوب، عالی است اما بهتر است بچه هایی داشته باشیم که در یادگیری خوب، شرکت می کنند.




    ? معلمان خوب متفکر هستند


    این ویژگی شاید تنها خصوصیت مطمئن و مطلق تمام معلم های خوب است چون که بدون آن هیچ کدام از ویژگی هایی که گفتیم به رشد و بلوغ نمی رسد. معلم های خوب به طور عادی به کلاس شان، دانش آموزانشان، روش هایشان و محتوای تدریسشان فکر می کنند. آنها مقایسه می کنند و در تضاد بررسی می کنند، تمایزها و تشابه ها را ترمیم می کنند، دوره می کنند، حذف می کنند و ذخیره می کنند. عدم موفقیت در مشاهده آنچه در کلاس رخ می دهد ما را از تدریس و فرآیند یادگیری جدا می کند و اگر خودمان جدا باشیم، چطور می توانیم ارتباط پدید بیاوریم؟

    ? معلمان خوب از ندانستن ناراحت نمی شوند

    اگر ما صادقانه و متفکرانه به آنچه در کلاس روی می دهد فکر کنیم، اغلب مشکلات و معماهایی را خواهیم یافت که نمی توانیم فوراً آنها را حل کنیم، سوالاتی که نمی توانیم پاسخ بدهیم. راینرماریاریکله در نامه هایش به یک شاعر جوان چنین نوشته است: "بکوش تا خود سوالات را دوست بداری چنانکه گویی آنها اتاقهایی با در بسته هستند یا کتابهایی که به زبانی بسیار غریبه نوشته شده اند. اکنون با سوالات بزی. شاید پس از این، روزی در آینده دور، اندک اندک و بدون توجه، بتوانی راهت را به سوی پاسخ زندگی کنی. " (???? - صفحه ?? و ??) به همین ترتیب تدریس ما در صورتی سودمند است که بتوانیم اندکی با یک سوال زندگی کنیم، بیندیشیم و مشاهده کنیم و بگذاریم پاسخ سوال در جواب وضعیت خاصی که در آن هستیم، خود رشد می کند.

    ? معلمان خوب الگوهای شخصیتی خوب دارند


    دوباره به سه معلم خوبتان فکر کنید. چطور نحوه تدریس خود شما، خودآگاه یا ناخود آگاه، توسط اعمال و رفتار آنها شکل گرفته است؟ به بدترین معلمی که داشتید فکر کنید. از چه چیزهایی مطلقاً پرهیز می کنید چون به یاد می آورید که چه اثر تخریب کننده ای بر شما و هم شاگردی هایتان داشته اند؟ ما تدریس را به تدریج یاد می گیریم و ایده ها و رفتارها را به آرامی از بسیاری از منابع جذب می کنیم. تا به حال چند فیلم دیده اید که شخصیت معلم در آنها حضور داشته است، و چطور این فیلم ها به شما الگو داده اند؟ ما همیشه از تأثیرات خوب و بد روی تدریسمان آگاه نیستیم. با اندیشیدن به الگوهای تدریس و نحوه گرفتنشان بهتر می توانیم با چالش های جدید تطبیق و تغییر کنیم.


    ? معلمان خوب از کارشان و دانش آموزانشان لذت می برند

    این نکته بدیهی به نظر می رسد، اما به همین سادگی هم فراموش می شود. معلمانی که از کار و بچه ها لذت می برند با انگیزه اند، انرژی دارند و خلاق هستند. در نقطه مقابل لذت، بی حوصلگی است؛ وضعیتی که هیچ کس در آن جرقه ای از علاقه نمی یابد. توجه داشته باشید که لذت بردن از کار و لذت بردن از دانش آموزان دو چیز جداگانه است. تمرکز زیاد بر روی محتوا ممکن است به بچه ها حس بی ارتباطی، سوء تفاهیم یا جاماندگی بدهد. توجه بیش از حد روی دانش آموزان، بدون توجه به محتوا، باعث می شود دانش آموزان حس خوب و مفهوم شدن داشته باشند اما ممکن است کمکی به آنها در کسب اهداف آموزشی با سرعت مناسب نکند. به دست آوردن تعادل بین این دو نقطه حدی به زمان و توجه نیاز دارد و باید با دقت مشاده کنید با دقت ارزیابی کنید و روی یافته هایتان کار کنید. میل دارم با شعری از لائوتسه، حکیم چینی و صاحب کتاب تائوته چینگ نتیجه گیری کنم. من در تمام این سالها نسخه ای از آن را همراه خودم داشته ام و پیام آن را هم مفید و هم چالش برانگیز یافته ام. این شعر به ما یادآوری می کند که تدریس خوب وضعیتی ثابت و ایستا نیست بلکه فرآیندی دائمی است. ما هر روز برای معلم بهتر شدن فرصت داریم و معلم خوب آن کسی است که فرصت ها را از دست نداده است.





  • کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( جمعه 89/8/7 :: ساعت 9:35 صبح)

    شما در این قسمت می توانید با کلمات زبان عربی به صورت تصویری آشنا شوید .




  • کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( جمعه 89/8/7 :: ساعت 9:35 صبح)

     فرهنگ اسلامی و کتاب (محور همت و کار مضاعف در کتابخوانی)ادامه مطلب...




  • کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( جمعه 89/8/7 :: ساعت 9:35 صبح)

    بنام حضرت  دوست   ، که هرچه داریم از اوست 


    بارالها ،


    بمن بیاموز ، تا سپیدیها را مجذور و از سیاهیها جذر بگیرم . زیبایی ها را در ده بتوان ده ضرب کرده و زشتیها را بر آن تقسیم کنم .


    بمن بیاموز، تا منحنی اکیداً نزولی پشتِ خمیده ی آن پیر زنِ دردمند را بر صفحهی کاهگلی دیوار کلبه اش همواره به خاطر داشته باشم .


    تو عدالت را در تساوی اضلاع مثلّث متساوی الاضلاع ، استواری را در مثلّث قائم الزّاویه و نظم را در قالب تمامی   n ضلعیهای منتظم به من نمایاندی و بمن آموختی که باید از همه ی بدیهای دیگران فاکتور گرفت .


    آموختم که اعداد حقیقی با در برداشتن اعداد گنگ زیباترند و آموختم که هر روزِ من باید نقطه ی عطفی باشد برای تغییر علامت از منفی به مثبت بی نهایت ،  از اکیداً نزولی به سمت اکیداً صعودی و از مثبت بی نهایت ، به سمت آن حقیقت نامتناهی .


     آموختم که همه چیز را در قالب اعداد مثبت و در ناحیه  اول مثلّثاتی که  ناحیه مثبتها است ، بررسی کنم و اکسترمم لطف  و صمیمیّت  ،پاکی و صفا را ماکزیمم در نظر بگیرم و در همان حال،کینه و نفرت را بهسمت صفر میل دهم .


    تو را همیشه تاریخ سپاس خواهم گفت ، چرا که در محضر تو آموختم چگونه انسان باشم و در خدمت به دیگران از   پارامترهای  موجود   پا   را فراتر ننهم و در بینهایت عشق ورزیدن غوطه ور گردم . تو درس زندگی را در قالب فرمولها  و  روابط منطقی ریاضی به من آموختی و مرا با هنر ریاضی ورزیدن ، مأنوس کردی ، پس تو را تا بی کران دوست خواهم داشت. 


    بار الها ،


    دلم میخواهد زندگی را از زاویه ای دیگر ببینم. دوست دارم نگاه هندسی به زندگی داشته باشم و محیط پیرامون خود را  با  دیدی نو    محاسبه کنم. دلم میخواهد مساحت عمرم را بسنجم و به شخصیتم شکل مناسبی بدهم. میتوانم زندگی را مربعی فرض کنم که اضلاع آن را ایمان- هدف –امید و عشق تشکیل داده اند یا مثلثی که زاویه های آن علم- ایمان و انسانیت باشد.  


    یاری ام کن ،  مرکز دایره حیاتم را انتخابهای خوب قرار دهم. 


    بار الها ، کمکم کن  به افکار و زندگیم عمق دهم و بتوانم حجم معنویتم را افزون سازم.


    خدایا راهنمای من باش تا از نقطه های خط عمرم خطی مستقیم در جهت خوبی و مهربانی ترسیم کنم. من دلم میخواهد زندگیم بر قاعده پاکی استوار باشد.به موازات حق پیش بروم و زاویه دیدم باز باشد.


    وقتی این قدر توانایی دارم چرا شکل غیر منتظم باشم و از میان خطوط خط های شکسته و منحنی را برگزینم؟


    بار خدایا ،


    کمکم کن بتوانم منشوری باشم شفاف  ، که از هر سو جلوه ای خاص دارد.منشوری که نور را به راحتی تجزیه میکند و فضا را با رنگهای دلپذیر و جذاب محبت-امید-عشق- عرفان و... می آراید .




    منحنی قلب من ، تابع ابروی تست   


                             خط مجانب بر آن ، طره گیسوی تست




    *****************************


    در انتگرال دل عشق تو را انتگره کردم بینهایت شد  


                             فزون زین حد نشاید ، ببخشا گر جسارت شد




  • کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( دوشنبه 89/8/3 :: ساعت 10:4 عصر)

    داستان قورباغه ها
    frogs
    قورباغه ها

    Once upon a time there was a bunch of tiny frogs..... Who arranged a running competition
    روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با
    هم مسابقه ی دو بدند .
    ادامه مطلب...



  • کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( دوشنبه 89/8/3 :: ساعت 10:1 عصر)
    این مقاله  نوشته « دکتر رشاد خلیفه» دانشمند مسلمان مصری دارای درجه پی اچ دی در رشته مهندسی سیستمها و استاد دانشگاه آریزونای آمریکاست که مدتی معاون سازمان توسعه صنعتی ملل متحد بوده است . وی با کمک عده ای از مسلمین متخصص و صرف وقت بسیار تحقیقات گسترده ای را در نظم ریاضی کاربرد حروف و کلمات در قرآن شروع نموده و با الهام از آیات 11 تا 31 سوره مدثر که عدد 19 را کلید رمز اعجاز آمیز قرآن و آسمانی بودن آن معرفی میکنند به کمک عدد 19 توانست رمز نظم ریاضی حیرت انگیز و اعجاز آمیز حاکم بر حروف قرآنی را کشف نماید. دکتر رشاد خلیفه ، نخستین بار ترجمه قرآن مجید از عربی به انگلیسی را در 12 جلد نگاشت . این ترجمه ها توسط مؤسسه « روح حق» واقع در شهرستان توسان ایالت آریزونای آمریکا بچاپ رسید. مقاله قرآن و کامپیوتر در پایان جلد اول کتاب ترجمه قرآن درج شده است
    اینک متن مقاله :
    در چهارده قرن اخیر نوشته های بیشمار ادبی شامل کتاب ، مقاله . گزارشات پژوهشی درباره کیفیت معجزه آسای قرآن برشته تحریر در آمده است . دراین نوشته ها فصاحت بیان ، فضیلت ادبی، معجزات علمی، سبک و حتی جاذبه آهنگ تلاوت قرآن تشریح شده است.
    با وجود این، تحقیق در اعجاز قرآن بعلت احساسات بشری، بیطرفانه صورت نگرفته و بسته به عقیده نویسنده برعلیه آن قلم فرسایی شده است . چون مطالعات وپژوهش های قبلی به بوسیله بشر انجام شده خواهی نخواهی تمایلات ونظرات ضد ونقیض نویسندگان در آنها به چشم میخورد ، این نوشته ها نتوانسته اند افراد غیرمسلمان را قانع کنند که قرآن کتاب آسمانی است و دلایل نویسندگان درایشان مؤثر نبوده است. معجزه ای که در این رساله پژوهشی ارائه می شود برمبنای اصولی بی چون و چرا و خالی از شک و شبیه و غیرقابل تغییر استوار است بدین ترتیب که فن کامپیوتر با کشف سیستم اعدادی اعجاز آمیز قرآن مدلل می دارد که قرآن مجید بدون شک ساخته فکر بشر نمی تواند باشد. خواست خدای توانا بوده است که این نظم پیچ در پیچ عددی قرآن مخفی نماند تا تایپ شود که سرچشمه غیبی قرآن از جانب خداوند متعال است و نیز در عرض گذشت قرون بوسیله ذات او محافظت میشده و از گزند تغییر ، افزایش یا کاهش در امان مانده است.
    رمزهای اعجاز آمیز قرآن منحصراً از این قرارند :
    1- اولین آیه قرآن « بسم الله الرحمن الرحیم » دارای 19 حرف عربی است.
    2- قرآن مجید از 114 سوره تشکیل شده است و این عدد به 19 قسمت است. (6× 19).
    3- اولین سوره ای که نازل شده است سوره علق (شماره96) نوزدهمین سوره از آخر قرآن است.
    4- سوره علق 19 آیه دارد.
    5- سوره علق 285 حرف (15× 19) دارد.
    6- اولین بارکه جبرئیل امین با قرآن فرود آمد 5 آیه اولی سوره علق را آورد که شامل 19 کلمه است.
    7- این 19 کلمه ، 76 حرف (4× 19) دارد که به تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است.
    8- دومین باری که جبرئیل امین فرود آمد 9 آیه اولی سوره قلم (شماره 68) را آورده که شامل 38 کلمه است. (2 × 19) .
    9- سومین بارکه جبرئیل امین فرود آمد 10 آیه اولی سوره مزمل (شماره 73) را آورد که شامل 57 کلمه است. (3× 19).
    10- چهارمین بارکه جبرئیل فرود آمد 30 آیه اولی سوره مدثر (شماره 74) را آورد که آخرین آیه آن « بر آن دوزخ 19 فرشته موکلند» می باشد. (آیه 30) .
    11- پنجمین بار که جبرئیل فرود آمد اولین سوره کامل « فاتحه الکتاب» را آورد که با اولین بیانیه قرآن بسم الله الرحمن الرحیم (19 حرف) اغاز می شود . این بیانیه 19 حرفی بالفاصله بعد از نزول آیه «برآن دوزخ 19 فرشته موکلند» نازل شد . این مراتب گواهی ارتباط آری از شبهه آیه 30 سوره مدثر(عدد 19) و اولین بیانیه قرآن «بسم الله الرحمن الرحیم» (عدد 19) با سیستم اعدای اعجاز آمیز است که بر عدد 19 بنا نهاده شده است.
    12- آفریننده ذوالجلال و عظیم الشأن با آیه 31 سوره مدثر به ما یاد می دهد که چرا عدد 19 را انتخاب کرده است. پنج دلیل زیر را بیان می فرماید :
    الف) بی ایمانان را آشفته سازد.
    ب) به خوبان یهود و نصارا اطمینان دهد که قرآن آسمانی است.
    ج) ایمان مومنان تقویت نماید.
    د) تا هر گونه اثر شک و تردید را از دل مسلمانان و خوبان یهویت و مسیحیت بزداید.
    ه) تا منافقین و کفار را که سیستم اعدادی قرآن را قبول ندارند رسوا سازد.
    13- آفریننده بمامی آموزدکه این نظم اعدادی قرآن تذکری به تمام جهانیان است (آیه 31 سوره مدثر)ویکی از معجزات عظیم قران است. (آیه 35).
    14- هرکلمه از جمله آغازیه قرآنبسم الله الرحمن الرحیم در تمام قرآن بنحوی تکرار شده که به عدد 19 قابل تقسیم است ،بدین ترتیب که کلمه‍‎‎‎‎‏“ اسم “ 19 بارکلمه “ الله “ 2698بار(42*19)، کلمه “ الرحمن “ 57 بار (3*19) وکلمه “ الرحیم “ 114بار (6*19)دیده می شود.
    15- قرآن 114سوره دارد که هر کدام از سوره ها با آیه افتتاحیه “ بسم الله الرحمن الرحیم “ آغاز میشود بجز سوره توبه (شماره 9) که بدون آیه معموله افتتاحیه است،لذا آیه “ بسم الله الرحمن الرحیم“ در ابتدای سوره ها 113 بار تکرار شده است.چون این رقم به 19 قابل قسمت نیست وسیستم اعدادی قرآن آسمانی ساخته پروردگار باید کامل باشد یکصد وچهاردهمین آیه بسم الله را در سوره النمل که دوبسم الله دارد(آیه 27) (آیه افتتاحیه وآیه 30 )بنابراین قرآن مجید 114 بسم الله دارد.
    16- همانطور که در بالا اشاره شد سوره توبه فاقد آیه افتتاحیه بسم الله است . هر گاه از سوره توبه شروع کرده آنرا سوره شماره یک وسوره یونس را سوره شماره دو فرض نموده وبه همین ترتیب جلو برویم ، ملاحظه می شود که سوره النمل نوزدهمین سوره است (سوره 27) که بسم الله تکمیلی را دارد .از این نظم نتیجه می گیریم که قرآنی که اکنون در دست ماست با قرآن زمان پیامبر از لحاظ ترتیب سوره ها یکی است .
    17- تعداد کلمات موجود بین دو آیه بسم الله سوره النمل 342(18*19) میباشد.
    18- قرآن مجید شامل اعداد بیشماری است .مثلاً : ما موسی را برای جهل شب احضار کردیم ،ما هفت آسمان را آفریدیم .شمار این اعداد در تمام قرآن 285(15*19) میباشد.
    19- اگر اعداد 285 فوق را با هم جمع کنیم ، حاصل جمع 174591 (9189*19)خواهد بود .
    20- حتی اگر اعداد تکراری را از عدد فوق حذف نماییم حاصل جمع 162146 (8534*19) خواهد بود.
    21- یک کیفیت مخصوص به قرآن مجید اینست که29 سوره با حروف رمزی شروع میشود که معنی ظاهری ندارند ، این علامات در هیچ کتاب دیگری و در هیچ جایی دیده نمی شوند .این حروف در ابتدای سوره های قرآن بخش مهمی از طرح اعدادی اعجاز آمیز می باشد که بر عدد 19 بنا شده است.اولین نشانه این ارتباط اینست که29 سوره از قرآن با این علامات شروع میشود.تعداد حروف الفبا دراین رموز14وتعداد خود رمزها نیز14میباشد.هرگاه تعدادسوره ها(29) وحروف الفبا(14)راباتعدادرمزها(14)جمع کنیم ، حاصل جمع 57(3*19) خواهد بود.
    22- خداوند توانا بما یاد میدهدکه در هشت سوره وسوره های شماره( 10،12،13،15،26،27،28 ،31)دو آیه اول که با این رموز آغاز میشوند حاوی وحامل معجزه قرآن هستند،باید توجه داشت که قرآن کلمه “ آیه “ را بمعنی معجزه بکار برده است . باید کلمه آیه دارای معانی متعددی باشد که یکی از آنها معجزه است ونیز باید دانست که خود کلمه معجزه در هیچ جای قرآن بکار برده نشده است.بدین جهت قرآن مناسب تفسیر نسلهای گوناگون بشریت است مثلاً نسلهای قبلی (پیش ازکشف اهمیت حروف رمزی قرآن )کلمه آیه رادر این هشت سوره ،آیه نیم بیتی می پنداشتند ،ولی نسلهای بعدی که از اهمیت این رموزبا خبر شدند آیه را به معنی معجزه تفسیر کرده اند. بکار بردن کلمات چند معنایی و مناسب برای همه نسلهای بشر در زمانهای گوناگون خود یکی از معجزات قران است.
    23- سوره قاف که با حرف ق شروع می شود (شماره 50 ) شامل 57(3*19) حروف ق است.
    24- سوره دیگری در قرآن“ حروف ق را در علامت رمزی خود دارد (سوره شورا شماره 42) که اگر حروف ق را در این سوره شمارش نمائید، ملاحظه خواهید کرد که حرف ق 57 (3 * 19) بار تکرار شده است.
    25- بدین ترتیب در مییابید که دو سوره قرآنی فوق الذکر (شماره 50 و 42 ) به اندازه همدیگر (57،57) شامل حرف ق هستند که مجموع آن دو با تعداد سوره های قرآن(114) برابر است. چون سوره ق بدین نحو آغاز می شود : “ق و القرآن المجید“ تصور حرف ق به معنی قرآن مجید می نماید و 114 ق مذکور گواه 114 سوره های قرآن است. این احتساب اعداد آشکار و گویا ، مدلل می دارد که 114 سوره قرآن ، تمام قرآن را تشکیل می دهند و چیزی جز قرآن نیستند.
    26- آمار کامپیوتر نشان میدهد که فقط این دو سوره که با حرف ق آغاز می شود ، دارای تعداد معینی ق (57 مورد ) هستند ، گوئی خداوند توانا می خواهد با اشاره و کنایه بفرماید که خودش تنها از تعداد حروف الفبا در سوره های قرآن با خبر است.
    27- یک نمونه در آیه 13 از سوره ق مدلل می دارد که هر کلمه و در حقیقت هر حروف در قرآن مجید به دستور الهی و طبق یک سیستم اعدادی بخصوصی که بیرون از قدرت بشر است گنجانیده شده است این آیه می فرماید “عاد ، فرعون و اخوان لوط “ در تمام قرآن مردمی که لوط را نپذیرفتند ، قوم نامیده می شوند. خواننده بلافاصله متوجه می شود که اگر بجای « اخوان » در سوره ق کلمه « قوم » بکار بدره می شد چه اتفاقی می افتاد . در این صورت ذکر کلمه قوم بجای اخوان، حرف « ق» در این سوره 58 بار تکرار می شد و عدد 58 به 19 قابل قسمت نیست و لذا با تعداد 57 «ق» که در سوره شورا مطابقت نمی کرد و جمع آن دو با تعداد سوره های قرآن برابرنمی شد ، بدین معنی که با جایگزین کردن یک کلمه بجای دیگری نظم قرآن از بین میرود.
    28- تنها سوره ای که با حرف « ن » آغاز میشود ، سوره قلم است ( شماره 6 ) این سوره 133 « ن » دارد که به 19 قابل قسمت است ( 7×19).
    29- سه سوره اعراف (شماره 7 ) مریم ( شماره 19 ) و ص ( شماره 38) که با حروف « ص» شروع میشوند، جمعاً 152 حرف « ص » دارند ( 8×19).
    30- در سوره طه (شماره 20 ) جمع تعداد حروف « ط » و « هـ» 344 میباشد ( 18 × 19) .
    31- در سوره « یس » تعداد حروف « ی » و « س» 285 میباشد ( 15×19).
    32- در هفت سوره 40 تا 46 که با رمز « حم » شروع میشوند تکرار حروف 2166 میباشد (14*19) بنابراین تمام حروف اختصاری که در ابتدای سوره های قرآن قرار دارند . بدون استثناء در روش اعددی اعجاز آمیز قرآن شرکت دارند. باید توجه داشت که این روش اعدادی قرآن ، در مواردی ساده و در خور فهم اشخاص معمولی است ، اما در موارد دیگر ، بسیار مشکل و پیچیده بوده و برای درک آنها اشخاص تحصیل کرده باید از ماشینهای الکترونیکی کمک بگیرند .
    33- در سوره های شماره 2و3و7و13و19و30و31و32 که با رمز « الم » شروع میشوند تعداد حروف الف ، لام ، میم جمعاً 26676 مورد و قابل قسمت به 19 میباشند ( 1404*19).
    34- در سوره های 20و26و27و28و36و42 که با رمز « طس » یا یکی از دو حرف مزبور (ط ، س) آغاز میشوند تعداد دو حرف « ط » و «س» 494 مورد میباشد ( 26*19).
    35- در سوره های 10و11و12و14و15 که با رمز « الر» آغاز می شوند تعدا الف ، لام ، راء به اضافه تعداد ( راء ) تنها در سوره سیزدهم ،9،97 مورد است که این عدد قابل قسمت بر عدد 19 می باشد (511*19).
    36- در سوره هایی که با رمز یکی از حروف “ط“ “س“ و “م“ آغاز می شوند ، تعداد حروف طاء و سین و میم 9177 مورد می باشد (438*19).
    37- در سوره رعد ( شماره 13 ) که با حرف رمزی “المرا“ آغاز می شود ، تعداد حروف (الف ، لام ، میم، را ) 1501 مورد می باشد (79*19).
    38- در سوره اعراف (شماره 7) که با حروف رمزی “المص“ شروع می گردد تعداد وقوع “الف“ 2572 مورد ، حرف “لام“ 1523 مورد ، حرف “میم“ 165 و حرف “ص“ 98 مورد که جمعاً عدد 5358 بدست می آید(282*19).
    39- در سوره مریم (شماره 19) که با حروف “کهیعص“ شروع می شود ، تعداد حروف (کاف ، ها ، یا ، عین ، صاد) 798 مورد می باشد (42*19).
    40- در سوره شورا (شماره 42) که با حروف “حم عسق “ شروع می شود ، تعداد حروف (حا ، میم ، عین، سین ، قاف ) 570 مورد می باشد(30*19).
    41- در سیزده سوره ای که حرف “الف“ در لغت رمزی آنهاست (سوره های شماره 2 ، 3 ، 7 ، 10 ، 11 ، 12 ، 13 ، 14 ، 29 ، 30 ، 31 ، 32و15 ) جمع الف های موجود 17499 مورد می باشد(921*19).
    42- در سیزده سوره فوق الذکر جمع حروف “لام“ 1870 مورد می باشد(620*19).
    43- در هفده سوره ای که حروف “میم“ در لغت رمزی آنها ست (سوره های شماره 2 ، 3 ، 7 ، 13 ، 32 ، 26 ، 28 ، 29 ، 31 ، 30 ، 40 ، 41 ، 42 ، 43 ، 44 ، 45 ، 46 ) جمع حروف “میم“ 8683 مورد می باشد (457*19).
    درتاریخ ، کتابی سراغ نداریم که مانند قرآن طبق یک سیستم عددی تنظیم شده باشد بر این حقیقت علاوه بر 43 بند پیشین ، موارد زیر نیز گواه صادقی است:
    الف: کلمه “الله“ 2698 مرتبه در قرآن تکرار شده که مضربی از عدد 19 است (142 * 19 ) و تعداد حروف “بسم الله الرحمن الرحیم“ نیز 19 مورد می باشد. مسئله جالب اینکه در سوره اخلاص بعد از “قل هو الله احد “ جمله “ الله الصمد“ آمده در صورتی که اگر “هو الصمد“ می آمد ، جمله صحیح بود. از نظر دسترو زبانی باید “هو “ می آمد اما با این حال “الله“ آمده است ، اگر بجای “الله“ “هو“ می آمد ، سیستم ریاضی قران بهم می ریخت و این مسئله شباهت زیادی دارد به همان “اخوان“ و “قوم“ در سوره “ق“.
    ب: مورد جالب دیگر در سوره مریم حروف مقطعه کهیعص می باشد که بصورت حروف آغازین آمده است ، این حروف در سوره مریم ، بصورت جداگانه ، با این تعداد بکار رفته اند: حرف “ک“ 137 مرتبه، حرف “ه“ 168 مرتبه ، حرف “ی“ 345 مرتبه ، حرف “ع“ 122 مرتبه، حرف ص“ 26 مرتبه. جمع این ارقام به این صورت است:
    345+ 168+137+122+26= 897 که مضروب عدد 19 می باشد (42*19) یعنی مجموع تکرار حروف پنجگانه (ک، ه ، ی ، ع ، ص،) سوره مریم (سوره شماره 19) علاوه بر آنکه برعدد 19 (تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم ) قابل تقسیم است، بر عدد 14 (که تعداد حروف مقطعه است) نیز قابل تقسیم می باشد(798=57*14).
    پ: در قرآن بعضی از کلمات با کلمه های دیگر که از نظر معنی با همدیگر تناسب دارند یکسان به کار رفته اند. مثلاً :
    1- کلمه “حیوه“ 145 بار با مشتقات آن در قرآن بکار رفته است و به همان تعداد (145 بار ) کلمه “موت یا مرگ“ با مشتقاتش بکار رفته است.
    2- کلمه “دنیا “ 115 بار و کلمه “آخرت“ هم 115 بار بکار رفته است.
    3- کلمه “ملائکه“ 88 بار در قرآن آمده است و کلمه “شیاطین“ نیز به همان تعداد 88 بار بکار برده شده اند.
    4-“حر“ یعنی گرما 40 بار و کلمه “ برد“ یعنی سرما نیز 40 بار بکار برده شده اند.
    5- کلمه “مصائب“ 75 بار و کلمه “شکر“ نیز 75 بار
    6- کلمه زکات 32 بار و کلمه “برکات“ نیز 32 بار .
    7- کلمه “عقل“ ومشتقات آن 49 بار و کلمه “نور“ نیز با مشتقاتش 49 بار .
    8- کلمه “یوم “ به معنی روز و “شهر“ به معنی ماه در قرآن به ترتیب 365 بار و 12 بار بکار رفته اند.
    9- کلمه “رجل“ به معنی مرد 24 بار و کلمه “امرأه “ به معنی زن نیز 24 بار در قرآن بکار رفته اند.
    10- کلمه “امام“ بصورت مفرد و جمع 12 بار در قرآن آمده است.
    آیا اینها تصادفی است؟
    ت: تفاوتهایی د رحدود یک ده هزارم. ضمن بررسی سوره مریم و زمر دیدم که نسبت “درصد“ مجموع حروف ( ک، ه ، ی ، ع، ص) در هردو سوره مساوی است با اینکه باید در سوره مریم بیش از هر سوره دیگر باشد زیرا این حروف مقطعه فقط در آغاز سوره مریم قرار دارد. اما هنگامیکه محاسبات مربوط به نسبت گیری حروف دو سوره را از رقم سوم اعشار بالاتر بردم روشن شد که نسبت مجموع این حروف در سوره مریم یک ده هزارم (0001/0 ) بیش از سوره زمر است . این تفاوتهای جزئی راستی عجیب و حیرت آوراست.



  • کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( سه شنبه 89/7/27 :: ساعت 1:45 عصر)

    محبوبیت از جمله صفاتی است که معمولا اکثر انسان‌ها آرزویش را دارند. بعضی‌ها ذاتا خصوصیاتی  دارند که از آنها آدمی محبوب و دوست داشتنی می‌سازد ولی می‌توان با رعایت نکاتی خاص هم به فردی محبوب تبدیل شد. انسان‌های دوست داشتنی و محبوب ویژگی‌های متین وزیبایی دارند از جمله :

    - شنونده خوبی هستند. خیلی‌ها هنگام دلتنگی یا  بروز مشکل دوست دارند با آنها درد دل کنند و مسائل  خود را با آنها در میان بگذارند.

    - همیشه سعی می‌کنند طرف حق را بگیرند‌.

    - شوخ‌طبع و بشاش هستند اما نه به قیمت تحقیر کسی یا رنجش خاطری.

    - به اطرافیان انرژی مثبت منتقل می‌کنند؛ کمتر ازناامیدی حرف می‌زنند و نسبت به همه چیز دیدی مثبت و پر انرژی دارند.

    - در حد امکان سخاوتمند و بخشنده‌اند و این کار  آنها را راضی و شاد می‌کند.

    - دروغ نمی‌گویند. دروغگو هیچ‌گاه محبوب نمی‌تواند باشد.

    - نامرتب و ژولیده نیستند. برعکس، آراسته و تمیزند.

    - گره‌گشا و دست به خیرند.

    - غرور بی‌جا ندارند؛ فروتنند و در سلام کردن پیشی  می‌گیرند.

    - بخیل و حسود نیستند. آنها به حدی دوست داشتنی‌اند که کمبودی در خود حس نمی‌کنند که به خاطرش حسد بورزند.

    - کمتر عصبانی می‌شوند و دارای منطقی قوی و استوارند.

    - رازدارند و به راحتی می‌شود به آنها اعتماد کرد.

    - کمتر اخمو هستند و برعکس وقتی با آنها رو به رو می‌شوی معمولا تبسمی دوست‌داشتنی بر لب دارند.

    - قوی و استوار و با اعتماد به نفسند و ایمانی  راسخ و نفوذناپذیر دارند.

    تلاش کنیم با دوری کردن از صفاتی همچون دروغگویی،بخل وحسد،کبر و غرور، ایراد تهمت و افترا ،در راستای بهداشت روانی خود و دیگران گامی هر چند کوچک برداریم.




    <      1   2   3   4   5   >>   >

    کل یادداشت های این وبلاگ
    آدرس جدید وبلاگ آموزش راهنمایی تحصیلی فلاورجان
    [عناوین آرشیوشده]