کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( یکشنبه 86/11/7 :: ساعت 12:35 عصر)
یاد دهی و یاد گیری از همان اوان کودکی شروع میشود. مرحله ی رشد مغز کودک در طول ماههای اول زندگی، مرحله ی بسیار حساسی است که در چگونگی یاد گیری تمامی سالهای عمر او اثر میگذارد. در این ماهها مغز کودک به سرعت زیادی رشد میکند و این مرحله درست زمانی است که پدر و مادر، هشیار و آگاه با فعالیتهایی بسیار ساده و برقراری ارتباطهای اثرگذار میتوانند چگونگی یاد گیری فرزند دلبندشان در سالهای آتی را به خوبی رقم بزنند و تاثیرات ماندگار خود را بر ذهن و مغز او برجای بگذارند. آنچه در این سلسله مقالات میآید ، بیانگر مطالبی است که به نوعی با رشد و یاد گیری کودک و امور مرتبط با یاد دهی و آموزش به او سرو کار دارد.
این مقاله ها ضمن آنکه پدران و مادران را با چگونگی رشد مغز کودکان، به زبان ساده آشنا میکند، فعالیتها و طرز برخوردهای مناسب برای یادگیری کودک در حداکثر ظرفیت رشد خود را نیز معرفی مینماید. مطالب ان مقاله در واقع، کمکی به پدران و مادران در جهت کسب آگهی و دانش لازم برای برخورد مناسب، با کودکان در ماهها و سالهای اولیه ی زندگی و فراهم کردن زمینههای مناسب برای یادگیری و آموزش آنان است.
- پایههای شکلگیری هیجانات و رشد هیجانی کودک ماههای اولیه ی زندگی یک کودک و یادگیریهای اولیه او از نظر شکلگیری هیجانات او بسیار مهم است. برخوردی مناسب یا نامناسب در آغاز کودکی میتواند پایهگذار رفتار هیجانی مستمری برای زندگی آتی هر کودکی باشد. در آغوش گرفتن، بچه را به خود فشردن، به او خندیدن و نشان دادن خوشحالی و سرور از برخورد با او، یا به عکس اخم کردن و نشان دادن بیزاری و کم توجهی، تایید یا تکذیب حرکات و عکسالعملهای وی و ارائه ی واکنشهای مناسب یا نامناسب در مقابل رفتارهای گوناگون او، گفتن کلمات تحسین برانگیز مانند: آفرین، بسیار خوب، عالی یا عباراتی مثل این کارت را دوست ندارم، این کار را دیگر نباید بکنی، همچنین ادای واژههایی چون دوستت دارم، ما کار بدت را دوست نداریم، پسر خوب، دختر خوب، خندان، خوشرو، عزیزم و نظایر آن همه و همه در واقع سرمایهگذاری و به عبارت دیگر پایهگذاری برای شکلگیری درست رفتارهای هیجانی کودک در آینده و در بزرگسالی است. - هیجان چیست؟ هیجان نوعی انگیختگی ذهن یا احساسات است. شادی، نفرت، عشق، ترس، اضطراب، افسردگی و اندوه همه نوعی هیجان است. به زبان ساده هیجان یا رفتار هیجانی نوعی حرکت، واکنش، طرز برخورد فیزیکی یا روانی نسبت به محرکهای خارجی از جمله رفتارهای دیگران و یا هر نوع تحریک محیطی دیگر است. واکنشهای فیزیکی هیجان به صورت تغییر در ضربان قلب، سرعت تنفس، عرق کردن، سرخ شدن چهره یا رنگ پریدگی، لرزش و امثال آن نمود پیدا میکند.
واکنشهای روانی به صورت لذت، خوشی و شادی و نشاط و یا خشم و ترس، اضطراب و اندوه و افسردگی و نظائر آن بروز میکند. به طور کلی هیجانات دو حالت اصلی دارند، یا به صورت لذت ظاهر میشوند، یا به صورت انگیختگی. حالت لذت دو بعد دارد: بعد خوشایند و بعد ناخوشایند. حالت انگیختگی هم دو بعد دارد: بعد انگیختگی و بعد آرامش.
در حالت هیجانی لذت، کودک ممکن است از وضعیتی خوشش بیاید و تکرار آن را طالب باشد و از وضعیتی دیگر خوشش نیاید و خواهان تکرار آن نباشد. حتی از بودن در آن وضعیت بیزار باشد و بیقراری نشان دهد. در حالت انگیختگی نیز کودک ممکن است در مقابل وضعیتی احساس آرامش کند و راحت و آرام باشد و برعکس در مقابل وضعیتی دیگر برانگیخته شود و خشم و غضب و ناراحتی را از خود نشان دهد. نکتهای که توجه به آن بسیار مهم است، این است که هر حالتی اعم از لذت یا انگیختگی، چنانچه با شرایط محیطی طبیعی و مطلوب و قابل انتظار متناسب و هماهنگ باشد، نشانه ی بروز رفتار هیجانی خوب است و چنانچه با شرایط محیطی طبیعی و مطلوب در تضاد باشد نشانهای از بروز رفتار هیجانی بد یا نامطلوب است.
برای مثال، اگر همهچیز در حد امکان برای یک کودک فراهم است، اگر گرسنه نیست، تمیز است و مریض هم نیست هر گونه لجبازی، سرسختی و یا ابراز خشم به صورت داد و فریاد یا پرت کردن اشیاء یا زدن دیگران و یا گوشهگیری، اخم، سکوت یا بیتفاوتی از جانب او نشانهای از بروز هیجانی نامناسب و نامطلوب است و باید به نوعی زمینههای اصلاح به موقع آن فراهم شود.
کودک از ابتدا باید یاد بگیرد در مقابل ارضای روح و جسم خود که با خوردن غذا، نظافت به موقع، محبت دیگران به وجود میآید، احساس لذت و شادی کند و رضایت خود را به نوعی با لبخند زدن، نوازش کردن، بوییدن و بوسیدن، تکان دادن دست و سر و نظایر آن نشان دهد.
نقش پدر و مادر به ویژه مادر و یا هر فرد دیگری که بیشتر با کودک سرو کار دارد در این یادگیری، بسیار مهم است. وقتی مادری به هنگام شیر دادن طفل کوچک خود در حالی که او را در آغوش دارد یا هنگام غذا خوراندن به او در حالی که با عشق و علاقه این کار را میکند با او به گفت و گو بپردازد و بگوید: عزیزم توجه کن! تو داری شیر میخوری تا سیربشی، زود بزگ بشی، بتونی راحت بخوابی بتونی بازی کنی، بتونی آروم باشی، لبخند بزنی، شادباشی، عزیز باشی، در این صورت انرژی مثبتی را به او القا ء میکند و او را به خوردن شیر و غذا و میوه و... برای دفعات بعد راغبتر میکند.
به عکس مادری که به هر دلیلی کودک خود را از خوردن شیر طبیعی مادر محروم میکند یا اگر خود شیر ندارد و مجبور به استفاده از شیر کمکی غیر از شیر خود است، وقتی به جای آنکه او را در آغوش بگیرد و شیشه ی شیر را با محبت به دهان او بگذارد و چشم در چشم او بدوزد و با او حرفهای خوب و مثبت بزند، او را در جایی میخواباند و شیشه را به کمک ابزارهایی غیر از دست خود به دهان او بگذارد، مستقیم به چشمهای او نگاه نکند و محبت خود را به نوعی به او نشان ندهد، یا غذا را در ظرفی بریزد و جلوی کودک بگذارد، او را برای خوردن به حال خود رها کند، هیچ گونه ارتباط لفظی یا چشمی با کودک برقرار نکند و یا اگر برقرار کند حالت شماتت و بیزاری، خستگی و بیتفاوتی را نشان دهد، در همه حال نوعی انرژی منفی را به او القا میکند. ما، در واقع با القای انرژی مثبت یا منفی به کودکان خود، پایهگذار یادگیریهای هیجانی آنها خواهیم بود و آنها را به سوی ابراز رفتارهای ناشی از رضایت و نشاط و شادی و سرزندگی یا عدم رضایت، غم و اندوه و افسردگی، تحرک سازنده و یا تحرک مخرب، لذت یا آرامش یا برانگیختگی و خشم سوق میدهیم.
دادن انرژی مثبت به کودکاحساس رضایت نشاط، شادی و سرزندگی تحرک سازنده لذت و آرامش
دادن انرژی منفی به کودک احساس عدم رضایت غم و اندوه، افسردگی، اضطراب و... تحرک مخرب برانگیختگی و خشم و غضب
به یاد داشته باشیم که به قول دکتر کارن گود، روانشناس: «کودک ما به دنیا نیامده است که از ما اطاعت کند. بلکه ما او را به دنیا آوردهایم تا راهنمای او باشیم، به او آرامش دهیم و ساختاری را برای او به وجود آوریم که در آن به راحتی بتواند تجربه بیندوزد، یاد بگیرد و رفتارهایش را تنظیم و قاعدهمند کند برای آنکه بتوان به کودک کمک کرد تا بخش هیجانی شخصیت خود را شکل دهد و احساس مثبت و محکمی نسبت به خود به دست آورد، پدران و مادران باید برای انواع گوناگون پاسخگویی به موقعیتهای بیشمار روزانه کودکان آماده شوند طرز برخورد روزانه پدران و مادران و یا سایر افرادی که به طور مستمر با کودکان ارتباط دارند نقش بسیار بسیار مهم در رشد و یادگیری مناسب و مطلوب کودکان دارد.
ادامه دارد... نویسنده : دکتر فرخ لقا رئیس دانا(متخصص تعلیم و تربیت)/با تغییروتلخیص |
کل یادداشت های این وبلاگ
|
||