یک معاون ( یکشنبه 89/3/2 :: ساعت 4:16 عصر)
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
خون یارا نت پر ثمر گشته ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارا نت پر ثمر گشته آه و واویــــلا... کو جهان آرا نور دوچشمان تر ما ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارا نت پر ثمر گشته ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارا نت پر ثمر گشته آه و واویلا... کو جهان آرا نور دوچشمان تر ما » ای نخل غلتیده به خون اشکی از شادی هم چو من بفشان... روز آ ز ا د ی خیل یاران را... خیز و یاری کن دشت شادی را... آ بـیاری کن نخل در آ تش شعله ور گر چه شد بی سر نو بتی د یگر گشته بار آور شهد پیروزی خوشـهء خر ما زورق ومن... ماهی و در یا ممد نبودی ببینی گر یهء باران لاله رو یا ند از تربت یاران گشته آبادان هرچه و یران شد تربـت یاران گلباران شد «ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارا نت پر ثمر گشته ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارا نت پر ثمر گشته آه و و ا و یـــلا... کو جهان آرا نور دوچشمان تر ما » .
.
.
|
کل یادداشت های این وبلاگ
|
||