کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( سه شنبه 89/1/17 :: ساعت 12:16 عصر) نقش مدیران در بهبود کیفیت آموزش
علم مدیریت آموزشی نسبت بهسایر علوم دارای عمر طولانی نیست و از زمانپیدایش نگاه علمی بهمقوله آموزش شاید بیش از حدود یک قرن نمیگذرد ولیارتباط دو طرفهی علم و انسان باعث تغییر و توسعهی این علم در همین زمان کوتاهگردیده است.
تکامل علم اداری میتواند بهسه مرحلهی کلی تقسیم شود:
- تفکر سازمانی کلاسیک(1900)
- رویکرد روابط انسانی (1930(
- رویکرد علم رفتاری (1950(
این مراحل تا بهامروز نیز بهرشد و توسعهی خود ادامه میدهند. (هوی میسکل)
از جمله آخرین نظریههایی که در زمینهی سازمان و مدیریت با رویکرد رفتاریبیان شده است، نظریهی نوین تحلیل سیستمی سازمان میباشد. این نظریه همهیعناصر سازمان را مورد توجه قرار داده و کل سازمان و همچنین اجزای تشکیلدهندهی آن را با یک دید فراگیر مینگرد.
مدیریت کیفیت جامع بهدنبال نظریهی نوین سیستمها و نظریهی اقتضایی گسترشیافتند. لذا در ابتدا مدرسه بهعنوان یک سیستم مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، درادامه در مورد مدیریت کیفیت جامع و در نهایت نحوهی استفاده از آن در مدرسهسخن گفته میشود.
1-1) مدرسه بهعنوان یک سیستم اجتماعی
مفهوم سیستم چه از نظر علوم فیزیکی و چه از نظر علوم اجتماعی دارای پیشینهایغنی است. در واقع همچنان که آلفر وایتهد(99) و جورج هومنز(100) هر دو اظهار کردهاندفکر یک کل سازمان یافته (سیستم) که در داخل یک محیط قرار دارد، برای علماساسی و ضروری است. در آموزشگاهها، سیستم تعامل اجتماعی، عبارت است از کلسازمان یافتهای که از اجزای متعاملی که در داخل یک رابطه ارگانیک بههم مربوطهستند، تشکیل میشود. مدرسه بهعنوان یک سیستم اجتماعی با وابستگیقسمتهای مختلف خود بهیکدیگر، مجموعهای است که از محیط خود متمایز بوده وبا شبکه پیچیدهای از روابط اجتماعی و فرهنگی مشخص میگردد (مدیریتآموزشی...، ترجمه عباسزاده، 1380)
در یک سیستم، افراد، مواد و وسایل وارد سیستم میشوند که بهاینها ورودیسیستم یا درونداد گفته میشود. در درون سیستم فعالیتهایی صورت میپذیرد،بهاین فعالیتها و رفتارها، فرایند گویند و آنچه از سیستم خارج میشود که شاملافراد سوادآموخته یا وسایل ساخته شده یا علم و تخصص و یا.... میباشد،خروجیها یا برونداد سیستم گویند. آنچه در رابطه با سیستم مهم است، رابطه بینمحیط و سیستم است که در عین جدابودن و تمایز بین مدرسه و محیط بیرون، ارتباطو تعامل دو طرفه بین محیط و سیستم، برقرار است. مدارس درون داد خود را از محیطگرفته، آنها را تغییر شکل داده و برونداد تولید میکنند.
برخی از مدیران مدارس ریشه بسیاری از مشکلات و راه حل مربوط را درورودیهای سیستم مدرسه جستجو میکنند. بههمین دلیل است که روز بهروز برتعداد مدارسی که بر پایهی معدل سال گذشته فراگیران یا آزمون ورودی دانشآموزمیپذیرند، افزوده میگردد. آنان بر این باور هستند که با افزایش ظرفیت ورودیهایسیستم مدرسه از قبیل افزایش تعداد دانشآموزان، برتر درسی، منابع مادی، فیزیکیو پول میتوان همه تنگناها و مشکلات مدرسه را برطرف کرد. آنان توجه بهاین مطلبندارند که مدرسه یک سیستم باز اجتماعی شامل ورودی، فرایند و خروجی است کهاگر بر فرآیند، مدیریت و تمرکز صورت نپذیرد، حتی با ورودیهایی که ظرفیت بالاییدارند، در صورت ضعف در فرایند، خروجیهای مطلوب حاصل نخواهند شد.
اگر چه توجه بهمنابع موجود و مورد انتظار در ورودیهای سیستم مدرسه بسیارحائز اهمیت است و تأثیر آن را نمیتوان انکار نمود ولی با تمرکز بر فرآیند سیستممدرسه و تلاش در جهت بهبود و ارتقای فرایند همراه با تعیین استراتژیهای مرتبطمیتوان در جهان امروز که دنیای محدود شدن منابع و امکانات و از سوی دیگرافزایش تصاعدی تقاضای آموزش است بهرهوری سیستم را بهبود بخشید.
با اصلاح و بهبود فرایندها میتوان حتی با امکانات و منابع کمتر در ورودیهایسیستم مدرسه، بسیاری از مشکلات و نابسامانیها را مرتفع کرد.
حلقه بازخورد نهایی
حلقه بازخورد بیرونی
(2-1مدیریت فرایند مدار
مدیریت فرایندمدار یا فرایندمحور مفهومی است که با گسترش فرهنگ مدیریتجامع (TQM)منزلت یافت.
مفهوم مدیریت فرایندمدار، بهبود مستمر کیفیت و رضایت دانشآموزان از طریقبهبود فرایند است. در TQM تمرکز بر مشتری از طریق اعمال مدیریت بر فرایندمحقق میشود.
جهت آشنایی هر چه بیشتر با مدیریت فرایندمدار ابتدا باید با مدیریت کیفیتجامع بیشتر آشنا شویم.
(1-2کیفیت چیست؟
جهت آشنایی با مدیریت کیفیت جامع، ابتدا باید با مفهوم کیفیت آشنا شویم.سؤالی که مطرح میشود، این است که کیفیت چیست؟
نظر حاکم در مورد کیفیت تا سالها چیزی بود که میتوانیم آن را مبتنی برمحصول بنامیم. در این تعبیر محصولی کیفیت برتر دارد که از اجزای بهکار رفتهمطلوب بهتعداد بیشتری داشته باشیم. نظریهای که امروزه هستهی مدیریت کیفیتجامع (TQM)را میسازد، مفهوم مبتنی بر مصرف کننده یا متکی بر مشتری است.آنان چه میخواهند؟ چه چیز آنان را خوشحال میکند؟ (بویدل، تام(102)، 1380)
جنبهی اساسی کیفیت مبتنی بر مشتری وقتی پدید میآید که ما مشتری را نه تنهابرحسب مشتریان برون سازمانی بلکه بر حسب مشتریان درون سازمانی(در مدارس،دانشآموزان) در نظر بگیریم.
2-2) TQM ) چیست؟
تأکید در TQM عبارت است از کار بر روی دو رابطهی کلیدی یعنی:
- روابطی که بین افراد و مشتریان وجود دارد.
- روابطی که بین افراد و عرضهکنندگان وجود دارد.
در این جریان باید بهطور مستمر بهبهبود فرآیندها پرداخت. این امر جهت رقابتدر بازار و استمرار راضی کردن مشتریها است. این بهبود مستمر با چند ابزار اساسیکیفی انجام میگیرد.
بهبود مستمر لازم است که توسط گروهها یا تیمهای همبسته بهطور متمایز و قابلتشخیص انجام شود.
بهبود همیشه نتیجهی یک کار تیمی است و این یعنی آنکه در مدیریت کیفیتجامع باید همکاران، تیمی کارآمد باشند و بتوانند بقیه را نیز تقویت کنند. همچنینبهاین معنا است که اگر میخواهید همکار تیمی خود باشید، لازم است بر خودتانمدیریت کنید. بنابراین باید در TQM بهاین نکات توجه کنیم:
- توسعه روابط کارآمد و مؤثر با مشتریان (دانشآموزان)
- استفاده از ابزارهای کیفی برای بهبود مستمر سیستمها/فرایندها
خوشحال سازی مشتری بهبودسیستم تواناسازی عرضه کنندگان
قدرت بخشیدن به دیگران
3-2)دمینگ
یکی از بزرگترین نظریهپردازان در مدیریت کیفیت جامع، دکتر دبلیو ادواردزدمینگ است. او کنترل آماری فرایند (SPC) را بهژاپنیها آموخت و همیشه این نظررا حفظ کرده که مدیریت باید درکی از انحرافات آماری داشته باشد. آموزش او منجربهکاهش ضایعات و دوبارهکاریها شد و بهبهبود بهرهوری انجامید.
دمینگ اصرار دارد که تغییر سیستمها و فرآیندها با مسؤولیت مدیران است و آنانباید انحرافات در سیستمها و فرآیندها را با استفاده از نمودارهای کنترل بشناسند وکنترل کنند.
شهرت دمینگ نتیجهی نظریههای او و بهویژه برنامهی چهارده نکتهای(103) چرخهدمینگ(104) اوست.
14 نکتهی او فلسفهای برای مدیریت ارائه میکند:
(4-2 نکتهی دمینگ
1 - ایجاد انسجام و ثبات در هدف
2 - پذیرش فلسفهی جدید
3 - حذف نیاز بهبازرسی انبوه
4 - متکی نکردن کسب و کار بههزینه
5 - بهبود مستمر
6 - نهادینه کردن آموزش در ضمن کار
7 - نهادینه کردن رهبری
8 - حذف ترس
9 - درهم شکستن موانع بین بخشهای سازمانی
10 - حذف پرخاش و نصیحتگری
11 - حذف استانداردهای کار
12 - حذف موانعی که افراد خواهان مهارت کاری را کنار میگذارد
13 - نهادینه کردن برنامهای محکم برای یادگیری و خودبهسازی
14 - همه را بهکار در زمینهی تغییر و تبدیل واداشتن
دمینگ روشی سیستماتیک برای حل مسأله و بهبود ارائه میکند که بهچرخهیدمینگ معروف است. (بوی دل، 1380(
برنامهاقدام
اجرابررسی
چرخهی دمینگ
از این روش میتوان در مراحل مختلف انجام کار استفاده نمود و هر کاری را پس ازاجرا دوبارهنگری، اصلاح و بهبود بخشید. البته مفهوم کیفیت در دهههای اخیر تغییرزیادی کرده و از وظیفهی تخصصی یک بخش کارکردی بهوظیفهی فراگیر و سازمانیتبدیل شده است. توجه بهکیفیت و بهبود آن در تمامی فرایندها و فعالیتهایسازمانی از هدفگذاری خدمات پس از فروش، گسترش یافته است. کیفیت محصولنهایی یا خدمات ارائه شده، تجمع مشخصات کیفی مراحل و فرایندهای جامعسازمانی قلمداد میگردد.
TQM و مدیریت فرایندمدار در مدرسه ،
مدارس بهعنوان یک سیستم اجتماعی، از طریق ورودیها و فرایندها،دانشآموختگان را بهجامعه تحویل میدهند پس باید بهفرایندها مدیریت نمود یعنیبر تمامی فعالیتهایی که در مدرسه صورت میگیرد، با این هدف که بدون داشتنبازرسیهای مکرر در طول انجام کار، خطاها را مشخص و برطرف کرد تا در کیفیتمحصول بهبود مستمر حاصل شود.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که محصول چیست؟ آیا محصول(نتایج واسطهای) و یا حتی برونداد نهایی آموزش است یعنی نمرههای کسب شده درطول سال دانشآموزان، تعداد فارغالتحصیلان، تعداد کسانی که گواهینامه دریافتکردهاند؟ اگر بهآموزش از دیدگاه فراسوی کلان بنگریم، باید سعی در بهبود پیامدهادر جریان آموزش نماییم. نباید بهبود کیفیت را بهنتایج خرد و کلان محدودکرد، بایدافزایش اثرات اجتماعی دانش آموختگان را موردنظر قرار داد و در نهایت هدف ازبهبود کیفیت در مدرسه را در افزایش خودکفایی فردی، اعتماد بهنفس، اتکا بهخود درسطح جامعه و خودگردانی افراد دنبال کرد.
1-3) نقش مدیران در بهبود کیفیت آموزش
برای بهبود کیفیت و بهسازی آموزش، از طریق بهبود فرایندهای مدرسه، اولینموضوعی که مطرح میشود نقش مدیران مدارس در بهبود مستمر کیفیت و تکیه برفرایندها است که نقشی بسیار شاخص است زیرا که عامل اصلی کنترل افراد، فرایند یاسیستم است. مسؤولیت فرایند نیز با مدیریت است. تقریبٹ همیشه این مدیریت استکه در آموزش کارکنان ناتوان است. مواد و ابزار نامناسب برای کار فراهم میکند،بهطراحی ضعیف از فرایندها اقدام میکند و از افراد انتظار دارد که در شرایط بد کارکنند اما وقتی کارکرد ضعیف است، همین مدیران خشمگین میشوند (همان منبع).
پس ابتدا باید مدیران نقش خود را در بهبود مستمر کیفیت و انجام بهتر فعالیتهابپذیرند. برای این کار باید آموزش مستمر و مداوم برای مدیران وجود داشته باشد.این آموزشهای مستمر میتواند باور مدیران را در مورد مدیریت سنتی تغییر دهد وآنان با رویکردی نو بهبازاندیشی، بازسازی و بازآفرینی آموزش بپردازند. در جهتمدیریت فرایندمدار باید از شعار معروف مدیریت کیفیت جامع بهره جست و آنایجاد رضایت در مشتری است. باید فعالیتهای مدرسه در جهت ایجاد رضایت وپویایی و نشاط مشتریانشان که همانا فراگیران هستند، باشد. البته در عین تمرکز بردانشآموزان در مدیریت فرایندمدار رضایت همهی کارکنان مدرسه بهویژه معلمانمورد توجه است.
2-3) اصول مهم در پیاده کردن مدیریت فرایندمدار
پیاده کردن مدیریت فرایندمدار در مدرسه و برای بهبود کیفیت باید چند اصل مهمو کلیدی را بپذیریم:
- درک نیاز به تغییر
- داشتن تفکر و برنامهریزی استراتژیک
برای مدیریت فرایندمدار باید مدیر، برنامهریزی استراتژیک داشته باشد. اینبرنامهریزی در سطوح مختلف صورت میگیرد لیکن در تمام سطوح نظام آموزشیفرایند برنامهریزی استراتژیک دارای چهار مرحلهی زیر میباشد.
- تعیین سطح برنامهریزی
- گردآوری دادهها
- برنامهریزی
- اجرا و ارزیابی
- نتیجهی برنامهریزی استراتژیک تفکر استراتژیک است. دستیابی بهاین تفکر،مهمترین تجربهای است که برای مدیران حاصل میشود. بهبود و آیندهی جامعه،مستلزم انتخاب این شیوه تفکر است (مشایخ، 1374).
- هدفگذاری و تعیین اهداف واقعی و قابل دسترس
- پذیرفتن خطاها و حرکت در جهت از بین بردن آنها
- توجه بهمشارکت تمامی افراد ذینفع در امر آموزش. شامل: دانشآموزان، اولیا،معلمان، برای بهبود کیفیت
- اهمیت دادن بهکار تیمی و جایگزین نمودن کار تیمی بهجای کار فردی
- تمایل بهساده نمودن کارهای پیچیده
- توجه بهتدریجی و مستمر بودن کیفیتبخشی بهآموزش و پرهیز از کسب نتایجآنی و گسسته
3-3) ابزارهای اصلی کیفیت
اقداماتی که میتوان آنها را ابزارهای اصلی کیفیت نام گذارد، در عین ساده بودنبسیار قدرتمندند. این ابزارها عبارتند از:
1 - نمودارها
2 - هیستوگرام و نمودارهای دستی
3 - توفان فکری
4 - شیوهی گروه اسمی
5 - تحلیل پارتو
6 - نمودار جریان
7 - نمودار استخوان ماهی
هر یک از این ابزارها میتواند با کمک در موارد زیر برای بهبود کیفیت مفید باشد.
- درک اینکه در سیستم فرایند چه میگذرد؟
- تصمیمگیری دربارهی آنچه باید در مرحلهی بعد انجام داد و اینکه اولویت درکجاست؟
- عرضه مورد گزارش
- شرح برنامهها برای پیشبرد بهبود کیفیت
- روشن نمودن نتایج اقدامات صورت گرفته برای بهبود کیفیت (بوی دل، 1380(.
با وجود تنوع ابزارهای اصلی کیفیت، همهی آنها نوعی یادداشتبرداری مستمراست. از علتها و نحوهی انجام کار، بهنظر نگارنده هر مدیری میتواند خلاقیتداشته باشد و از روشهای ابتکاری نیز بهره گیرد. بههر صورت بهبود کیفیت آموزشبهصورت چرخه است که این نشان دهندهی استمرار و پویایی بهبود کیفیت میباشد.
4-3) 4 گام چرخهی بهبود کیفیت
هر چرخه دارای چهار گام اصلی است
تحرک بخشیدن بهمواجه با موضوع ریشهدارکردن جذب بهترین تغییرات، استقرار روشها سیستمها و راه حلهای بهبودیافته
روشن کردن وضعیتایجاد جهش تلاش برای تغییر بهبود و ارزیابی
گام اول: آمادگی برای برخورد با موضوع
در این گام باید تصمیم گرفت که روی کدام موضوع باید کار کرد و چه کسی بایداین کار را انجام دهد، بهعبارت دیگر در این گام اولویتبندی انجام میگیرد با توجهبهموقعیت و وضعیتی که در آن قرار گرفتهایم برای تشخیص موارد ذکر شده میتوان ازابزارها، روشها و مدلهای ارتقای مستمر کیفیت استفاده کرد.
گام دوم: روشن کردن وضعیت
در این مرحله باید بهمشاهده، جمعآوری دادهها و سپس تحلیل دادهها پرداخت.تقریبٹ همیشه بهتر است که این کار با ترسیم نمودار از فرایند آغاز شود. بهاین ترتیبمسأله را مستقیمٹ میتوان روشن کرد.
پس از این، فرایند را ضمن جریان کار آن باید دید. در ادامه لازم است که بهتحلیلفرایند پرداخته شود. شیوههای تحلیل فرایند جهت پاسخ بهاین سؤال که دلایل ممکنبرای اینکه امور آنچنان که مطلوب است نمیگردند، چه هستند؟ را میتوان برگزید.یک شیوهی مفید برای رسیدن بهپاسخ چنین سؤالی شیوهی پنج چرا است. در مواردپیچیده نیز میتوان از نمودار علت و معلولی بهره جست.
گام سوم: ایجاد جنبش
پس از تحلیل جامع وضعیت باید کوشید تا فرایند را چنان تغییر داد که بهبود موردنظر حاصل گردد. در این گام باید برنامهریزی و اقدام لازم انجام شود. در واقع در اینگام کوشش میشودکه راه حلهای مختلف انتخاب و از بین آنها بهترین راه حل بهبود،انتخاب و اجرا گردد. در بررسی راه حلهای ممکن، تا آنجا که ممکن است باید ازشیوهی توفان فکری استفاده کرد.
در این گام میتوان از نمودار جریانی جهت نشان دادن تغییرات حاصل نسبتبهوضعیت سابق بهره برد. برای کمک بهتدارک راه حلهای مختلف، همکاری تمامیافراد فعال در زمینهی فرایند لازم است. سپس باید این راه حلها را آزمود. پس ازآزمون تغییری خاص، باید با جمعآوری دادهها و بهارزیابی نتایج پرداخت. برایارزیابی باز باید بهجمعآوری دادهها، گفتگو با افراد درگیر، ترسیم منحنی و نمودارمیلهای، پارتو یا جریان پرداخت.
از تمامی این نکات نتیجه میگیریم که کدامیک از تغییرات ارزش ادغام در رونداستاندارد کار را دارد.
گام چهارم: ریشهدارکردن تغییرات
تا اینجا موضوعها انتخاب، وضعیت را مشاهده و تحلیل راه حلهای ممکن رافراهم و آزمایش کردیم. حالا باید این تغییرات موفق وارد روند انجام کار گردند.نتایج حاصل تثبیت و استاندارد شده از طریق برنامههای آموزشی وارد فرایند گردند ودوباره چرخه از نو آغاز شود و بهبود مستمر در کیفیت بهصورتی پویا تداوم یابد.
سخن آخر
مدارس ما نیازمند مدیران دانش و رهبران اثربخش و تحول آفرین در سازمانهاییادگیر هستند. مدیرانی که فرآیندمدار و آیندهگرا باشند. مدیران فرایندمدار، مدیرانیهستند که روشهای گردآوری منابع مالی، انسانی و دانش مورد نیاز برای نوآوری دربرنامهی درسی اثربخش را بهخوبی بشناسند. یعنی بهجای تمرکز در ورودیهایسیستم مدرسه، بهفرایند توجه شود و دیدگاههای آینده را بررسی کرده و راههاییبرای تغییر پیشنهاد کنند (تورانی، 1382).
مدیران مدارس هرگاه آموزش لازم را در جهت مدیریت فرآیندمدار و بهبود کیفیتفرا گرفته و باور کنند که هدف از کار ایشان، رضایت دانشآموزان است، خود در راهایجاد تغییر پیشقدم میشوند. ایشان درمییابند لازمهی فعالیت در جهت بهبود،انجام یک سری اقدامات اساسی است که لزومٹ اعمالی سخت و طاقتفرسا نیستندبلکه چون این اقدامات بر پایهی برنامهریزی، مشارکت عمومی، ایجاد توافق عمومیبههمراه ساده کردن امور پیچیده و بهکار بستن تجربهها برای جلوگیری از خطاهایمجدد میباشند، باعث افزایش رضایت شغلی و در نهایت باعث آسانترشدن و مدونگردیدن مدیریت خواهند شد.
ایشان با استفاده از ابزارهای کیفیت، مجموعهی علل را مشخص کرده و ضمناینکه سعی نمیکنند مشکلات را مخفی کنند، در جهت حل عیوب گام بر میدارندبرای حل مشکلات یا خطاها همیشه از آزمون خطا استفاده میکنند. آنان از چرخهیبهبود کیفیت استفاده میکنند تا دوبارهکاریها کم شود و خطاها در مراحل بعدیتکرار نشوند.
مدیران با استفاده از این نکات کلیدی، بر فرایندها مدیریت میکنند و بهاین وسیلهباعث افزایش کمیت یا کیفیت خروجیهای سیستم نسبت بهورودیهای آن میشوندو در نهایت باعث فرستادن دانشآموختگانی با علم و اخلاق بالا بهجامعه خواهندشد.
منابع
بازرگان، عباس، ارزشیابی آموزشی، وزارت خارجه، 1381.
بوی دل، تام، مدیریت کیفیت جامع، کارآفرینان بصیر، 1380.
تورانی، حیدر، مدیریت فرایند مدار در مدرسه، 1383.
کافمن، راجر و هرمن، جری، برنامهریزی استراتژیک در نظام آموزشی، مترجم مشایخ و بازرگان، بارز، 1374.
هوی و میسکل، مدیریت آموزشی تئوری، تحقیق و عمل، مترجم سیدعباسزاده، دانشگاه ارومیه، 1380.
http://www.saleki.blogfa.com