سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آموزش راهنمایی شهرستان فلاورجان
  • کارشناسی آموزش راهنمایی تحصیلی ( سه شنبه 89/3/18 :: ساعت 10:44 عصر)

    انسان ها در زندگی اجتماعی خود تحت
    تاثیر این تغییرات هستند، تغییراتی که به نوعی به اصل وریشه آن ها بر می
    گردد، با این توصیف، سکون و
    بی تحرکی نتیجه ای جز نابودی واضمحلال در
    برنخواهد داشت؛ زیرا برکه، یعنی مرگ آب؛ حال چگونه وبا چه روش هایی می توان
    به تغییرات مطلوب دست یافت واز یک سطح نامطلوب به سوی سطح مطلوب وبهینه
    ورو به جلو حرکت کرد، موضوع دیگری است که باید به آن پرداخت، هرچند ممکن
    است طرح اینگونه مسایل هیچ کمکی به حل آن ها نکند؛ ولی می تواند به فکر جهت
    دهد وبه حرکت شتاب بخشد.

    اگر
    بخواهیم از ابتدا مطالب ما نیز دچار آفت «ناکارآمدی» نشده و توصیف شاعرانه
    لقب نگیرد،
    لازم است قبل از ورود به بحث اصلی، سه واژه کلیدی
    این بحث، یعنی
    «کارآمدی»، «اثر بخشی» و«فراگرد» مشخصاً تعریف و در نهایت وضعیت موجود آموزش وپرورش با این تعاریف
    علمی، تطبیق
    داده شود تا قضاوت بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب آسان تر صورت
    پذیرد
    .

    در علم مکانیک، منظور
    از کارآمدی
    (1)(efficiency) یا کارایی یک
    ماشین، نسبتی است که میان نیروی مصرف شده ونیروی بازده بر قرار می گردد؛اما
    در روانشناسی این نسبت به کوشش های به کار رفته در زمان معین وابستگی پیدا
    می کند. در زمان مشخص، از میان دونفر،
    فردی که کار بهتر وبیش تری انجام
    می دهد، کارآمد تر است.
    در واقع مطلوبیت به کارگیری منابع در بدست آوردن نتایج، کارایی
    نامیده می شود.کارایی را انجام دادن کار به شیوه منظم وبا کمترین اتلاف نیز
    تعریف کرده اند
    .در حقیقت کارایی نسبتی است که برخی از جنبه های عملکرد واحدها را
    باهزینه هایی که بر انجام آن متحمل شده، مقایسه می کند.

    در اثر بخشی(2 ) (effectiveness)انجام دادن کار درست ومطابق با هدف مورد تاکید قرار گرفته وبر
    نتیجه کار توجه می شود
    .در تعیین اثر بخشی، هدایت منابع به سوی اهدافی که ارزشمندترند در
    اولویت قرار می گیرد؛ بنا براین نتایج بدست آمده از مجموع اقدامات انجام
    شده اثربخشی نامیده می شود.برای مثال تمرکز بر نتایج،انجام کار صحیح در
    زمان مناسب،دستیابی به اهداف از جمله آن هاست.به طور کلی اثر بخشی سازمانی،
    دستیابی به اولویت ها و
    اهداف چندگانه در چارچوب نظام ارزشی مشترک با فرهنگ سازمانی است؛
    به گونه ای که کسب اهداف از نظر هزینه وزمان بهینه باشد ورضایت خاطر
    افرادی را که در جهت کسب اهداف تلاش می کنند فراهم نماید.

    در فراگرد(process) شیوه انجام دادن
    منظم کارها وتوالی گام ها یا عناصری که به هدف یا نتیجه خاصی منجر می
    شود،مد نظر قرار می گیرد.

    با ملحوظ داشتن این تعاریف و تامل در دیدگاه برخی از اندیشمندانی
    که حول محور این موضوعات
    به جستجوی علمی دست زده وتلاش های علمی ارزشمندی داشته اند،ارائه
    تصویر شفاف ودقیق از وضعیت موجود وترسیم موقعیت وجایگاه آینده، آسان تر
    خواهد شد.مسلماً یکی از «پیش نیاز» های اساسی کارآمدی و اثرگذار بودن
    برنامه ها«اعتقاد راسخ» به اهمیت برنامه ریزی، ارائه طرح ها و برنامه های
    دقیق و منظم و سازمان دادن کارهاست، داشتن نیروهای فعال، مؤثر و مسلط به
    امور برنامه ریزی، معتقد ودارای اهداف مشخص،
    یکی از این مولفه های اساسی
    است؛افرادی که با اهتمام ویژه کارها را تا حصول نتیجه پی گیری کنند و حتی
    از جزئی ترین مسایل و موضوعات اغماض ننمایند.

    در جهان امروز توانایی ورفاه مردم هر کشوری
    در گرو به کار بستن امکانات و نیروهای موجود آن می باشد؛ هرچه این نیروها
    شایسته تر وکارآمدتر باشند، توانمندی آن کشور بیش تر و در نتیجه پیشرفت
    وتعالی آن قطعی تر خواهد بود.

    زمانی می توان افراد یا ملتی از ملت های دیگر را کار آمدتر از
    دیگران دانست که به توانند کار یا عملی را با سرعت بیشتر وکوشش کمتری انجام
    دهند؛ لذا سرعت و مهارت از عوامل سازنده کار آمدی به شمار می آید
    .

    هر چند عوامل متعددی در فرایند ساماندهی
    ونتیجه بخش کردن امور موثرند، ولی یکی از دانشمندان روان شناسی«اثربخشی» را
    در جمله زیر به شکل زیبا و کاملی خلاصه کرده است
    (3) :

     

    سازمان مؤثر + برنامه های مؤثر + افراد مؤثر =
    اثربخشی

     

     

     

    اگر اثربخشی را به خیمه ای تشبیه کنیم بی
    تردید
    «ستون» و عمود آن، چیزی جز افراد مؤثر نخواهد بود و اگر آن را
    مثلث یا هرم اثر بخشی بنامیم مطمئنا قاعده آن افراد موثر خواهند بود.افراد
    مؤثر برنامه های خوب و کارآمدی ارائه می کنند و در اجرا و نظارت بر آن
    ها با جدیت
    وارد می شوند و با همان پشتکار و خلاقیت می توانند سازمان مؤثری به وجود
    آورند، لذا به همین دلیل است که به نگهداری و به روز کردن اطلاعات ومعلومات
    نیروها،حفظ موقعیت، ارزش گذاری و
    احترامی که لازمه استمرار این حرکت است؛
    اهمیت و جایگاه فوق العاده
    ای پیدا می کند.

    فرد مؤثر نمی گوید چه قدر آدم خوبی است، بلکه او با«عمل» خود،
    خوب و مؤثر بودنش را ثابت می کند. فرد مؤثر به تاریکی دشنام نمی دهد، بلکه
    با روشن کردن شمعی، تاریکی ها را
    از بین می برد،به عبارت دیگر فرد موثر
    مهارت های زندگی را خوب می داند وخود گردان است؛

    سیاهی لشکر نیاید به کار یکی مرد جنگی به از صد هزارز مردان کارآمد و کاردان شود کشور آسوده و پرتوان

    فرد موثر مانند رودخانه ی همیشه جاری
    است؛گفته اند رودخانه را هل ندهید او خود جاری است، آب روان است؛ زیرا آب
    های روان سرشار از سرزندگی وسلامت اند،فقط در آب های راکد زوال ومرگ تجلی
    می کند،او مثل کوه استوار است،
    گفته اند کوه را در بند نکشید. بنابر این
    او
    همیشه
    در جریان است و هم ثابت قدم و استوار. فرد موثر تفکر خلاق واعمال خلاق
    دارد وبرای کشف خویشتن تلاش می کند، او فرزند زمان است نه برده زمان؛ گذشته
    را می خواند ومی کاود ولی در گذشته نمی ماند، یقین دارد که هر زمان را
    زبانی است وهر زبان را منطقی. به طور خلاصه،
    لازمه تحقق کارآمدی واثربخشی عمل به این
    جمله حکیمانه است که
    برای پیشرفت و ترقی لازم نیست نابغه باشید، فقط کافی است یک قدم
    به جلو بگذارید.

    به کارهای گران مرد کاردیده فرست که شیر شرزه در آرد به زیر خم کمند

    نه هرکه چهره بر
    افروخت دلبری داند
    نه هر که آیینه سازد سکندری داند

    در بین افراد مؤثر، که از مهم ترین
    اصول سه گانه اثربخشی محسوب می شود، مدیریت سازمان به عنوان بخشی از
    نیروهای انسانی مؤثر،از
    اهمیت وجایگاه فوق العاده ای برخورداراست.«مدیریت پویا»
    و«اثربخش» ، الزامات و اقتضائاتی دارد که بدون رعایت آن
    ها، امید به
    داشتن سازمان و مجموعه ای«کارا» و قابل قبول و حرکت به سوی اهداف متعالی،
    کاری عبث و بیهوده خواهد بود.اصرار بر
    انتخاب مدیران به روش «پله کانی» با ملحوظ
    داشتن تخصص، تجربه وتوانایی علمی وعملی آنان و پرهیز اکید از انتصاب مدیران
    به روش
    «فواره ای» یکی از این الزامات زمینه ای بسیار مهم واساسی است.
    ارزیابی مستمر امور و توجه به«بازخوردها»
    واعمال سیاست های تشویقی و تنبیهی
    درست وبه موقع از عوامل موثر بر کارایی افراد محسوب می شود.اگر مدیری
    تصمیمی بگیرد و خط مشیی را به مرحله اجرا در آورد، محیط و اطرافیان، نسبت
    به این تصمیم ها از خود عکس العمل نشان خواهند داد. مدیریت باید
    روش ها
    وسازوکارهایی داشته باشد که بتواند این عکس العمل ها را دائماً دریافت کرده
    و متناسب با آن عمل کند و در صورت لزوم در تعیین خط مشی ها وروش های تصمیم
    گیری تغییرات مناسبی را ایجاد نماید.

    در هر حوزه مدیریتی علائم«هشدار دهنده ای» وجود دارد که می تواند
    درست یا غلط بودن تصمیم ها و خط مشی ها را به بهترین شکل به مدیریت منتقل
    کند. مدیر و مسئولی که نسبت به این علائم هشدار دهنده، چه
    از جانب ارباب
    رجوع و چه
    از طرف زیر مجموعه سازمانی، بی توجه باشد، یقیناً خود و مجموعه
    تحت مدیریت خویش را به سوی از هم پاشیدگی و اضمحلال یا بی خاصیت شدن
    سوق خواهد داد
    که بدون شک کاربردی و تجویزی بودن یا نبودن راه حل ها و خط مشی ها، یکی از
    مهم
    ترین شاخص ها و علائم آگاهی بخش است.

    برنامه های مؤثر یکی دیگر از مولفه هایی است که در اثربخشی
    تاثیر گذار است. یک برنامه مطلوب حد اقل باید
    ویژگی های زیر
    را داشته باشد:

    1- عملی و
    قابل اجرا باشد
    2- به صرفه و اقتصادی باشد

    3- آسان و سهل الاجرا باشد 4- جامع، مانع و کامل باشد

    5- عمومیت و شمولیت داشته باشد و6- به مسائل بومی و محلی توجه
    نماید.

     

    حاصل و «برآیند» این دو مولفه اساسی،
    یعنی داشتن نیروهای مجرب ، کارآمد وموثر که بتوانند
    طرح ها و
    برنامه ها ی مؤثر و مفیدی ارائه نمایند،«سازمان مؤثری» خواهد بود که همگان
    می توانند از نتایج کار آن منتفع گردند.

    بی تردید هیچ نظامی بدون اتخاذ سیاست های راهبردی وتلاش برای
    ورود به عرصه های «کاربردی»
    و عملیاتی کردن برنامه ها،توانایی عبور از
    گذرگاه های سخت و مسیر دشوار
    رسیدن به ساحل آرامش و اوج تعالی
    وپیشرفت را طی نخواهد کرد.امروزه همگان بر این مساله اذعان و تاکید دارند
    که باید از لاک توصیفی بیرون آمد و با پوست اندازی از مراحل مقدماتی عبور
    کرده و پا به مراحل جدی تر و عملی تر گذاشت وبسیاری نیز براین عقیده هستند
    که راه پیداست، کافی است در این راه قدم گذاست؛ به عبارت بهتر باید از
    جایگاه وعظ و خطابه یا توصیف های شاعرانه پایین آمد و به مرحله ی «عمل
    شجاعانه» گام نهاد
    .

    توصیف وضعیت موجود،
    بیان مشکلات و موانع یا تلاش برای تخریب دیگران با تخفیف عملکرد آنان به
    منظور سرپوش گذاشتن بر نقاط ضعف خود و یا در بهترین حالت صرف
    شناخت آسیب ها و
    دردها، بدون ارائه راه کارهای معقول و منطقی چنان شمولیت و رسمیت یافته
    وبه یک عادت معمول تبدیل شده است که گویی هیچ گزینه ای به جز آن وجود خارجی
    ندارد و راز بقا و دوام
    بسیاری از افراد و گروه های اجتماعی در چنین اعمال و
    حرکاتی نهفته است
    .

    این رفتارها به یک
    «عادت عمومی» و روال عادی تبدیل شده وهر روز بر دامنه،شدت و
    حدت آن افزوده
    می شود وکمترین نتیجه آن افزایش بی اعتمادی وبی
    توجهی به افراد
    وتعمیم آن به کل جامعه است؛ زیرا بسیاری از افراد با شنیدن اولین جملات،
    احساس دلزدگی و تکراری و غیرواقعی بودن را می کنند وهمین مساله باعث می شود
    مخاطبان گوش های خود را برای شنیدن حرف های اساسی ودرست هم ببندد
    .

    به نظر می رسد برای رهایی از این وضعیت
    باید فضای جدیدی ایجاد و اندیشه ها و تفکرات به این سمت و سو هدایت کرد که
    بیان صرف مسائل و زیر سوال بردن گذشته، بدون ارائه راه حل های منطقی چاره
    ساز نیست؛ این افراد در بهترین حالت به منزله پزشکانی می مانند که فقط می
    توانند بیماری و درد را خوب تشخیص دهند ولی از درمان آن ناتوانند؛ هر چند
    سعی می کند با بیان علائم و نشانه های بیماری کار را خاتمه یافته تلقی
    نمایند؛ولی در حقیقت از هدف اصلی که علاج بیماری است، باز می مانند؛ لذا
    نتیجه ملموس و مشهود استمرار این روند غیرمعمول، روی گردانی بیمار از چنین
    طبیبانی خواهد بود
    .

    یکی از راه های خروج
    از این بن بست و «حالت
    ایستا» مقابله با فضای شاعرانه و زدن دست رد به سینه کسانی است
    که بقای خود را در انکار و طرد دیگران می دانند و
    بی توجهی به
    نظراتی است که بدون ارائه راه کارهای عملی بیان می شوند.به عبارت بهتر
    همراهی نکردن با قشر وصف گرا یکی از عوامل بازدارنده
    از کارهای
    بیهوده و هدایت غیر مستقیم افراد به اندیشه،اراده،
    عمل و در نهایت
    پیشرفت و سازندگی است.

    در
    عصر ما تحولات عمیقی در کلیه شئون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی رخ داده است.
    علوم و تکنولوژی (فن آوری) در ارتباطات، وضع تربیتی، ایده
    آل های
    اجتماعی، شاخص ها و استاندارهای اخلاقی، آداب دینی، وضع طبقاتی و شغل و
    حرفه افراد تغییرات شگرفی به وجود آورده است،لذا این موضوع وظیفه ورسالت
    مارا سنگین تر کرده است
    .

    تا به حال، بر اساس
    فلسفه تعلیم وتربیت، وظیفه ی عمده دست اندرکاران آموزش وپرورش صرفاً«انتقال
    میراث فرهنگی
    » (4)
    بود. این کار از معلم، به عنوان مترجم یا مفسر
    میراث فرهنگی، انتظاری غیر از کمک به فهم دانش آموزان و افزایش حس قدردانی
    آن ها در مقابل میراث فرهنگی نداشت. در سیر تکاملی
    «ارزش سنجی میراث فرهنگی» گام دیگری بود که باید برای حفظ میراث فرهنگی برداشته می
    شد؛این عمل بررسی و مطالعه میراث فرهنگی را با توجه به ضرورت وجود و وجه
    عقلانی آن، لازم می شمرد؛
    مشروط برآن که در معرض آزمایش قرار داده می شد. در
    این حالت دانش آموز باید از چنان رشد فکری برخوردار می شد که ارزش میراث
    فرهنگی را تعیین می کرد و آنچه را که مفید به حال خود و دیگران تشخیص می
    داد حفظ وبقیه را رها می کرد تا بدین وسیله خود را
    دست بسته تسلیم
    گذشتگان نکند.

    روند رو به
    رشد و تکامل نحوه برخورد با میراث فرهنگی ادامه داشت تا این که اندیشمندان و
    بزرگان تعلیم
    وتربیت،در سایه علم و پیشرفت، به این نتیجه رسیدند که انتقال و ارزش سنجی
    میراث فرهنگی، وظیفه معلم و
    دست اندرکاران تعلیم و تربیت را پایان
    یافته تلقی نمی کند، بلکه آنچه بیش از همه اهمیت دارد«توسعه و پیشرفت
    میراث فرهنگی
    » است؛ براین اساس افتخار و سربلندی تنها نصیب ملتی می شد
    که بر آثار گذشتگان خود اضافه کند و در عرصه ها و رشته های مختلف، افکار
    و دیدگاه های
    بدیع و قابل قبولی را
    رائه نماید.

    اگر امروزه اندیشمندان و
    نظریه پردازان ما صرفاً به انتقال معلومات بپردازند و بدون در نظر گرفتن
    شرایط و مقتضیات زمان همچنان از قدم گذاشتن به عرصه های عمل و اجرا گریزان
    باشند، باید بدانند که حداقل یک قرن از دست آوردهای بشری عقب ترند و در
    مراحل اولیه درجا می زنند.

    منابع ومآخذ

    1- کاظمی،سید عباس، بهره وری
    وتجزیه وتحلیل آن در سازمان
    ،

    2- همان

    3- آرین،
    خدیجه،نظریه های مشاوره،تهران،اطلاعات،1374

    4- شریعتمداری،علی،اصول وفلسفه آموزش
    وپرورش
    ،تهران،سپهر،چاپ چهارم،1371

    5- همان

    6- شفیع
    آبادی، عبداله،پویایی گروه ومشاوره گروهی،تهران،رشد،چاپ
    دوم،بهار1372

    7- شفیع
    آبادی،عبداله،فنون وروش های مشاوره،تهران،ترمه،1370

    8- جمعی از اساتید مدیریت،بهره وری در
    مدیریت
    (مجموعه هفتم) مرکز آموزش مدیریت دولتی،تهران،چاپ اول،1378

    ?




    کل یادداشت های این وبلاگ
    آدرس جدید وبلاگ آموزش راهنمایی تحصیلی فلاورجان
    [عناوین آرشیوشده]